Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (5923 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Vorgänger {m} <adv.> U افراد قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Hintergrund {m} U معلومات قبلی
Ex-Freund {m} U دوست قبلی
aus dem Ärmel U بدون آمادگی قبلی
Vorgänger... <adj.> U قبلی... [رایانه شناسی]
aus dem Stegreif U بدون آمادگی قبلی
Amtsvorgänger {m} U متصدی قبلی اداره
zurücklaufen U به جای قبلی دویدن
aus der Lamäng U بدون آمادگی قبلی
zurückkehren U به جای قبلی دویدن
Begleittrupp {m} U دسته افراد پلیس
Bekanntentrick {m} U کلاهبرداری افراد پیر
Enkeltrick {m} U کلاهبرداری افراد پیر
Neffentrick {m} U کلاهبرداری افراد پیر
a priori <adv.> U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
von vornherein <adv.> U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
mutmaßlich <adv.> U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
ohne Prüfung <adv.> U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
ohne Überprüfung <adv.> U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
gute Moral {f} U روحیه عالی [جنگجویان یا افراد ]
die Anwesenheit feststellen U حاضر و غایب کردن افراد
schlechte Moral {f} U روحیه ضعیف [جنگجویان یا افراد ]
ungeplanter Ausfall U قطع بدون برنامه ریزی قبلی
Großaufgebot {n} U تعداد زیادی [از افراد پلیس و یا غیره]
An die zuständige Stelle [Adressierung] U برای اطلاع افراد ذیربط [خطاب]
freo improvisieren U موسیقی نواختن بدون مقدمه قبلی [گروهی ]
Was sind die wichtigsten Änderungen gegenüber den bisherigen Regelungen? U تغییرات اصلی نصبت به قوانین قبلی چه هستند؟
eine Jamsession abhalten U موسیقی نواختن بدون مقدمه قبلی [گروهی ]
Es war ganz anders als an meiner bisherigen Schule. U آنجا خیلی با مدرسه قبلی من فرق داشت.
Ein unüberschaubarer Personenkreis hat Zugriff auf die Daten. U گروه بیحسابی از افراد دسترسی به داده ها دارد.
Dass ich seine Ex erwähnt habe, ist ihm sauer aufgestoßen. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
bisherig [früher] <adj.> U قبلی [پیشین ] [سابقی] [مقدم ] [جلوتر] [آنچه زودتر رخ میدهد]
die Namensliste aufrufen U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
die Namen verlesen U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
Neuanfang {m} U شروع تازه [اشتباهات یا تخلف های قبلی را پاک کرده باشند]
Der letzte Sprecher überzog um eine halbe Stunde. U سخنگوی قبلی نیم ساعت بیشتر از سهم زمانش صحبت کرد.
einen Neuanfang machen U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن]
reinen Tisch machen <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
Kauderwelsch {n} U زبانی مخلوط از چند زبان که ساده و با کمی دستور زبان بین افراد با زبانهای مختلف استفاده می شود
Mischsprache {f} U زبانی مخلوط از چند زبان که ساده و با کمی دستور زبان بین افراد با زبانهای مختلف استفاده می شود
Pidginsprache {f} U زبانی مخلوط از چند زبان که ساده و با کمی دستور زبان بین افراد با زبانهای مختلف استفاده می شود
spontan <adj.> U خود به خود [بدون آمادگی قبلی]
Recent search history Forum search
2Altenpfleger {m}
3haushalt
0حقوق کارمند در زمان اخراج توسط کارفرما بدون اطلاع قبلی چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com